برای پسرم مهراد

ساخت وبلاگ

مهراد عزیزم,فرشته کوچولوی مامان

پنج روزه از پیشمون رفتی و میدونم جات امن ه و پیش خدا واست بهتره ولی برا صبوری دل  مامان و بابات دعا کن..

ما بااین واقعیت کنار اومدیم

اما با دل خودمون نه هنوز!

میدونی پسرم, دنیا همینه,

درکنار زیبایی ها و خوشی ها, ناخوشی و سختی هایی هم وجود داره که ادم رو بشدت اذیت میکنه!

هرکسی یه جور امتحان میشه…

بیماری,نداری,جدایی,دوری,طلاق,

مرگ و … 

که هرکسی ک هرکدوم ازینا واسش پیش میاد فکر میکنه بدترین درد عالمه!

منم از بچگی کم سختی نداشتم ولی اعتراف میکنم غم جدایی از پدر و مادر ،چه بسا  آسونترررر از غم جدایی از فرزنده!

 

من واقعا روزشماری میکردم برا اومدنت…

که کی اسفند میشه بیای تو بغلم!

تو فقط یه جنین پنج ماه و نیم نبودی برای من…

تو پاره ی تن من بودی!

من با تو زندگی کردم…

از همون روزی که فهمیدم تو وجودمی,باهات حرف میزدم, قصه میگفتم,باهات مچ شده بودم, از زندگیم واست گفتم…

چقدر بهت قول دادم بدنیا بیای بزرگ شی اینکارو میکنم واست,اونکارو میکنم…

ولی…

 

میبینی مادر!؟

من اینهمه با تو تا کجاها رفتم و بعد بقیه میگن فراموش کن تو جوونی,یکی دیگه …یه مهراد دیگه…

 

من جوونم, ان شالله دوباره باردار میشم ولی فراموشت نمیکنم که!

 

تو تا ابد تو قلب من و بابات هستی!

تو قلب پدربزرگ مادربزرگت…عموت…عمه هات…

 

برای صبوری دل هممون دعا کن فرشته کوچولوی مامان.

 

دوستت دارم…

نوشته شده در پنجشنبه بیست و هفتم آبان ۱۳۹۵ساعت 21:25 توسط آقای شوهر و خانم همسر| |

همسر یا دردسر...
ما را در سایت همسر یا دردسر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8coupleortroublec بازدید : 55 تاريخ : چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت: 15:10