یه خبرررررررررررر خووووب

ساخت وبلاگ
سسسسسسلام دوستای عزیز و مهربونم

امیدوارم حالتون خوب و ایام به کامتون باشه

حال من و اقایی جانم که خداروشکرررر  خیلی خوبه

یه خبر خوب!!    من مامان شدم!!

یازده تیر ینی 5روز مونده به "پ" بی بی چک گذاشتم که یه خط پررنگ و یه خط کمرنگ افتاد.دل تو دلم نبود! دوباره گذاشتم و همون نتیجه رو داد.. کلی سرچ کردم و متوجه شدم که خط کمرنگ ینی مثبت ولی هورمون های بارداریم ب حدی نرسیده که کاملا نشون بده.

خلاصه فرداعصرش  بعد از سرکار سریع رفتم ازمایشگاه و تست بتا دادم ک مقدار بتام191 بود. مثبت بود!!

میدونین چقدر خوشحال شدم؟!! یه عالمه!!!

خیلی حس خوبیه. ولی راستش ته ته ته دلم یه ذره خالی بود. نمیدونم چرا؟! ولی همش تو دلم میگفتم نکنه خطا داده ازمایشم. چون ب موعد پ نرسیده بودم خیالم راحت نبود..

بهرحال همونروز زنگ زدم ب مامانبزرگم و عمه م و گفتم باردارم و کلی خوشحال شدن. ولی اونام گفتن حالا یه مدت صبر کن بعد علنی کن. اما صبر نداشتم که..

فرداشبش شیرینی خریدیم و رفتیم خونه پدر اقای شوهر. مامانش اول فکر کرد من گواهینامه گرفتم و شیرنی واسه اونه. ولی اقایی گفت دوباره مامانبزرگ شدی خوشحال شد و گفت مبارکه..

تا همین هفت هشت ماه قبل هروقت حرف بچه میومد مامانش میگفت نه زوده اول قسطاطون سبک شه و ماشین بخرین بعدش بچه دار شین. ولی از عید چندباری بهمون گفت نوبت بچه س. خداروشکر خونه و ماشین دارین. بهرحال ... پدر اقایی هم اومد سر سفره پرسید شیرنی بخاطر چیه که مامانش گفت شازده پسرت پدر شده! که گفت مبارکه ..  جاری جان هم بود. اولش باور نمیکرد تا اینکه جواب ازمایشو نشونش دادم. میگفت چقدر زودد باردار شدی. واسه من هشت ماه طول کشید و اینا. اره خداروشکر زود باردار شدم و استرس نداشتم. چندروز قبلم که رفتم دکتر . گفت 4 هفته و سه روزمه!

واسم اسیدفولیک نوشت.گرچه من چهارماهی هست که مصرف میکنم .

واسه تاریخ 10مردادم سونوگرافی نوشت که برم ساک حاملیگیمو ببینم و صدای قلب نینیمو بشنوم

حالا مگه 10 مرداد میشه؟!!!!!

26تیرم که جواب ازمایش ژنتیکم میاد!!  منم که زود باردار شدم. دعا کنین جواب ازمایشم اوکی باشه و موردی نباشه که بخوام حرص بخورم ..

از دکتر بابت سرکار اومدنم پرسیدم که گفت فعلا مشکلی نیست بری سرکار ولی کار سنگین انجام ندم و مدت زیادم نشسته یا سرپا نباشم.

دلم میخواد تا جایی که ممکنه برم سرکار. خدا سلامتی به منو نینیم بده دوتایی بتونیم از پس کارام بربیام

قربونششش بره مامانش

حس خوبیه تو دلت یه نی نی باشه و همه جا باهات باشه. بتونی باهاش حرف بزنی..

گرچه من فراتر ازینا باهاش کانکت شدم و الان بااینکه فقط یه ماه و چندروزشه؛فکر میکنم لگدم میزنه!!

اقایی خیلی هوامو داره. تو ظرف شستن و خونه مرتب کردن و همه چی کمکم میکنه.

این چندروزم یخچالو پرمیوه و شیر و خرما کرده که حسابی بخورمو تقویت شم

هفته ی قبلم که لپ تاپ خریدیم و ازین ب بعد میتونم تند تند بیام پست بذارم. چون با گوشی سختمه.

دوروز قبلم واسش عینک آفتابی خریدم. عینک قبلیش شکسته بود و ب عینک جدید نیاز داشت. قربونش برم خیلی بهش میاد

دیشبم که رفتیم خونه یکی از همکارا مهمونی. همون اکیپ قبلیمون. کلی خوش گذشت..

خلاصصصه خداروصد هزاررررر مرتبه شکر اینروزا همه چی اوکی و روبراهه

همتون خاله شدین

واسه همه مادررررررررررا  و بچه هاشون دعا کنین. واسه منو نینی م همینطور 

همسر یا دردسر...
ما را در سایت همسر یا دردسر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8coupleortroublec بازدید : 67 تاريخ : جمعه 14 آبان 1395 ساعت: 21:02